سال‌نامه

دفتری برای یک سال

سال‌نامه

دفتری برای یک سال

نهم فروردین / 46 سالگی

اندازه‌ی تمام این‌روزها که آمدند و رفتند باید بیاید و برود تا من بشوم یک آدم 46 ساله. من همینقدر را دوست دارم، به نظرم 23 سالگی برای مردن خیلی زوداست و تا قیامِ قیامت، سوژه به خوانواده‌ات داده‌ای که ناراحت باشند. 46 سالگی هم البته خیلی وقت مناسبی نیست، احتمالا من آن موقع برای خودم زن و زندگی دارم، دو سه تا هم توله‌ی قد و نیم قد. منطقا باید بالای سرشان باشم تا وظایف پدری را به سرانجام برسانم. اما نه من آن زمان دیگر حوصله‌اش را ندارم.


وقتی در 46 سالگی بمیری، نه می‌گویند جوان بود و خیر از دنیا ندیده رفت و نه می‌گویند که آنقدر پیر و هاف‌هافو شده بود که تنبانش را هم نمی‌توانست بالا بکشد. سنی‌است بین بد و خوب، بین پیری و جوانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد